از ارکان تمدّن اسلامی، اسلامشهر، یعنی شهر اسلامی است و پایه اول آن حاکمیت خداست.
«همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده» دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ با حضور آیت الله محسن اراکی، آدر حوزه هنری برگزار شد.
آیت الله اراکی در این همایش، به تعریف ارکان تحققی تمدن اسلامی پرداخت و اظهار داشت:
از ارکان تمدّن اسلامی، اسلامشهر، یعنی شهر اسلامی است و پایه اول آن حاکمیت خداست.
این حاکمیت الهی، در ولایت الهی امام و سریان آن در جامعهٔ بشر تجلی دارد. سریان ولایت الهی، جامعه میسازد و دو نوع رابطه را در جامعه ایجاد میکند که همانند تار و پودی ماهیت و هویت جامعه را شکل میدهد و به جامعه انسجامِ هویتی ویژه میبخشد.
این تار و پود عبارت است از: ولایت طولی و ولایت عرضی.
ولایت طولی یعنی هنگامی که حاکمیت الهی بر جامعه جاری شد، این جامعه در فرمانهای اجتماعیاش از فرمان خدا اطاعت میکند.
ولایت طولی این است که جامعه در رفتارها و روابط اجتماعیاش بر اساس قانون خدا یعنی فرمان الهی عمل کند و همان اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است.
فرمانروای کل، که خلافت الهی را بر جامعه بشر بر عهده دارد وجود مبارک رسول اکرم است که حاکم علیالاطلاق خلافت مطلقه الهی است. ائمه اطهار، همه، اوصیای رسول و امتداد فرمانروایی رسول اکرم در جامعه بشر هستند. همه انبیاء به رسول اکرم اقتدا کردند. حاکمیت رسول خدا که در حاکمیت ائمه هدی تدوام پیدا میکند در عصر غیبت کبری نمیتواند تعطیل شود. این عصر، عصر غیبت امام است و نه امامت که به دلایل سیاسی و اجتماعی از دید مردم پنهان میشود.
این، ولایت طولی است و از اصول دین ماست که هیچکس جز خدای تعالی، حق الزام دیگران را ندارد.
اساس تمدن اسلامی این است که فرمان از آنِ خداست.
بین انسانهایی که تحت این فرمان قرار میگیرند، یک پیوند عرضی ایجاد میشود. یعنی همگان از یک سنخ میشوند، این فرمان، هویتساز است.
از مهمترین اصول جامعهشناسی اسلامی این است که چگونگی ساخت هویت جامعه را بیان میکند، این است که جامعه، از چه فرمانی پیروی میکند. دو منبع بیشتر برای فرمانی که انسان بر اساس آن رفتارش را انتخاب میکند، وجود ندارد و آن دو فرمان یا فرمان خداست یا هوای نفس است. این دوگانه خیلی در قرآن کریم تکرار شده است و انسان در رفتارهای اجتماعی و اختیاریاش از یکی از این دو پیروی میکند و این تبعیت از فرمان، هویتساز است و چیستی ما از این برمیخیزد.
وقتی شخصیت الهی شد، تسانخ بین شخصیتها ایجاد میشود و همگون میشوند.
اساس این همگونی، امام است که منبع فرمانهای الهی است و جلوه تام هویتی است که با فرمان خدا شکل گرفته است.
هویت ذکر، در مقابل هویت غفلت و فرمان غیرخدا را پیروی کردن قرار دارد. قرآن کریم این هویت هوی و نفس را توصیف کرده است. جامعه غفلت، هم کر و کور و هم در تاریکی است.
این رکن اول تمدن اسلامی ما بود که ولایت طولی و عرضی داریم و با آن رکن دوم یعنی «جامعه ذکر» ایجاد میشود.
جامعهای که به دست رسول پرورش پیدا میکند، جامعهٔ ذکر، یعنی جامعه تسبیح و نماز و یاد خداست. اساس سبک زندگی اسلامی، مسأله ذکر و یاد است که رکن دوم جامعه بود. جامعه که شکل گرفت، شهر میسازد.
شهر، باید شهر یاد و متناسب با این جامعه باشد. باید شهر تلاش، تولید، کار و نیز خدمت و خضوع برای خدا باشد.
بیتی که در این جامعه ایجاد میشود، روابط اجتماعی را درست میکند. شهری که مبنا و تار و پود آن ولایت الهی باشد، ساختمان آن هم باید با همین نوع نگاه سازگار باشد؛ لذا، مرکز شهر الهی مسجد جامع است که همه مردم شهر هفتهای یکبار آنجا نماز میخوانند.
ما در اسلام مسجد جامع داریم که باید به شکلی ساخته شود تا گنجایش همه مردم را داشته باشد. نماز جمعه میخواهد پیوند اجتماعی و ولایت طولی و عرضی را مستحکم کند و نقش مهمی در قوام جامعه دارد.
هر محلهای باید یک مسجد داشته باشد که مرکز آن باشد. مسافت خانهها باید تا این مرکز یکسان باشد. از هر سوی مسجد، چهل خانه شعاع تأثیر مسجد است.
شهر اسلامی، تمدن اسلامی را درست میکند. در شهر اسلامی، مردم با آیات الهی در ارتباط هستند و خانههایش برجی نیست که نفهمند کی طلوع و غروب شد.
خانهسازی را باید به مردم واگذار کرد. این که دولت برای همه مسکن بسازد غلط است. دولت که نمیتواند برای مردم دو میلیون خانه بسازد! خانهها باید وسیع و محیط زندگی انسانها طوری باشد که رابطه آنها با آسمان و زمین را جدا نکند. چنین جامعهای از ستم دور میشود و خود و خدا را فراموش نمیکند. دولت وظیفه دارد به مردم زمین بدهد و به آنها در ساختن خانه کمک کند. این طور، لازم نیست مردم را در آلونک جا دهند.